روابط سیاسی

روابط با جمهوری اسلامی ایران

  پیشینه روابط سیاسی و اقتصادی ایران و آرژانتین

براساس آنچه در اسناد روابط دوجانبه ایران و آرژانتین آمده است. روابط دو کشور براساس عهدنامه مودت و تجارت بین دو کشور که در تاریخ 27 ژوئیه 1902 بین اسحق خان مفخم الدوله وزیر مختار و ایلچی مخصوص دولت ایران در آمریکا با دکتر ادواردو وایلد وزیر مختار و ایلچی مخصوص دولت آرژانتین در مکزیک و هلند امضاء گردید، برقرار شده است. در مفاد این عهدنامه آمده است که چون دولتین ایران و آرژانتین مایل به استقرار روابط مودت و تجارت بین دو کشور می باشند، این عهدنامه صلح و دوستی بین دو کشور بامضا می رسد. عهدنامه مودت دو کشور در عهد مظفرالدین شاه در ایران و خولیو روکا در آرژانتین بوده است. [1]

پس از امضای عهدنامه و تأئید آن توسط دولتهای دوکشور در سال 1905 در بلژیک مبادله گردید. بعدها در سال 1937 نیز عهدنامه مودت جدیدی بین دو کشور بامضا رسید که چون اسناد آن بین دو کشور مبادله نشد، لازم الاجرا نشد.

سفارت ایران در بوئنوس آیرس در سال مردادماه 1314 افتتاح گردید و آقای نادر آراسته تا فروردین ماه 1316 بعنوان وزیر مختار درآن سفارت مشغول خدمت بود. دراین سال سفارت بدلیل مشکلات بودجه ای تعطیل شد. در مردادماه 1322 یدالله عضدی ، وزیر مختار ایران در برزیل ، بعنوان اکرودیته نزد دولت آرژانتین تعیین گردید. از این زمان تا سال 1334 سفرای ایران در برزیل نزد دولت آرژانتین وزیر مختار اکرودیته بودند.[2]

در اسفندماه 1334 سفارت مجددا افتتاح گردید. دو سال بعد سفارت ایران بدرجه سفارت کبری ارتقاء یافت. ابوالقاسم پوروالی اولین سفیر تام الاختیار ایران در آرژانتین بود که از 1936 تا 1940 در این کشور اقامت داشت. از آن زمان تاکنون سفارت ایران در بوئنوس آیرس بصورت دائمی فعال می باشد.[3]

روابط دو کشور تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بصورت عادی در جریان بوده است و سفرهایی نیز در بالاترین سطوح بین دو کشور در جریان بوده است.

با پیروزی انقلاب اسلامی، روابط دوکشور ایران و آرژانتین اگرچه متأثر از این موضوع شد و همسان با سایر کشورهای آمریکای لاتین در مقطع کوتاهی کاهش یافت اما با پایان یافتن دوره دیکتاتوری آرژانتین و بازگشت دموکراسی به این کشور و انتخاب دولت جدید به رهبری حزب رادیکال، روابط مجدد رشد صعودی گرفت. آلفونسین در روابط خارجی از آمریکا فاصله گرفت . در ایران نیز نظام جمهوری اسلامی ایران با آمریکا قطع رابطه نموده بود. با  آغاز تحریم های آمریکای علیه جمهوری اسلامی ایران و شروع جنگ تحمیلی ، ایران اقدام به وارد کردن کالاهای اساسی از این کشور نمود. در این مقطع حساس، آرژانتین یکی از خریداران نفت ایران بود. این دوره که در زمان ریاست جمهوری آلفونسین رادیکال بود، روابط به خوبی توسعه یافت و همکاریهایی در بخش های مختلف ازجمله هسته ای بین دو کشور شکل گرفت. ایران سه یادداشت تفاهم در زمینه های هسته ای با آرژانتین بامضا رساند. که براساس یکی از آنها، ایران سوخت راکتور تهران را از این کشور خریداری می نماید. [4]

بهرحال اوج روابط ایران و آرژانتین پس از انقلاب به این دوره بازمی گردد. با روی کار آمدن کارلوس ساموئل منم به ریاست جمهوری در آرژانتین و علیرغم آنکه وی از نسل های اعراب سوری مهاجر آرژانتین محسوب می شد وگمان می رفت روابط با این کشور به روند رو به رشد خود ادامه دهد، به دلیل جهت گیری دولت منم، روند معکوس را طی کرد. منم درآغاز ریاست جمهوری اش از خواست خود برای برقراری روابط استراتژیک با آمریکا وتبدیل این کشور به شریک استراتژیک آمریکا درآمریکای جنوبی خبر داد.

اولین تأثیر روابط ایران و آرژانتین از انتخاب دولت جدید در آن کشور، لغو سه سند همکاری دو جانبه ایران و آرژانتین در زمینه مسائل هسته ای از سوی آرژانتین بود. این اقدام دولت آرژانتین که در نتیجه فشار علنی دولت آمریکا انجام گرفت، اولین ضربه به روابط فیمابین بود. برخی همکاریهای اقتصادی بین دو کشور نیز همزمان به صورت یکجانبه از سوی آرژانتین متوقف شد اما همکاریهای اقتصادی همچنان ادامه یافت. آرژانتین در همین مقطع از جنبش عدم توسعه نیز خارج می شود.[5]

 

دسیسه صهیونیست ها در روابط ایران و آرژانتین

مهمترین مقطع روابط ایران و آرژانتین پس از پیروزی انقلاب اسلامی به انفجار انجمن یهودیان آرژانتین (موسوم به آمیا) در سال 1373 بازمی گردد. بلافاصله پس از این انفجار و بدون اینکه هنوز اسناد و شواهدی از چگونگی وقوع انفجار مشخص شده باشد، آرژانتین در بالاترین سطوح یعنی ریاست جمهوری متأثر از جوسازی مقامات رژیم صهیونیستی انگشت اتهام را متوجه جمهوری اسلامی ایران کرد. باتوجه به اهمیت این موضوع و تأثیر آن بر روابط یکصد ساله دو کشور مناسب است که در این بخش بصورت کوتاه و موجز به انفجار آمیا پرداخته شود.

 

انفجار آمیا _ تشکیل پرونده ای با شروعی مشخص و پایانی نامشخص

در ساعت 9:53 صبح  روز دوشنبه ساختمان هفت طبقه انجمن یهودیان آرژانتین در نتیجه وقوع انفجار مهیب تخریب گشت. در این انفجار بخش های جلوئی این ساختمان تخریب شد و 85  نفر کشته و قریب 150 نفر زخمی شدند. ازمدتی قبل از انفجار، عملیات بازسازی در دو طبقه ازساختمان در دست انجام بود و مراحل پایانی را می گذراند. عکس های منتشره از این حادثه نشاندهنده تخریب کامل ساختمان بویژه در بخش های جلوئی آن است.[6]

ساختمان 7 طبقه آمیا در خیابان یکطرفه پاستور قرار دارد که با پیاده رویی از خیابان فاصله گرفته است. درحاشیه این خیابان بطور معمول محل پارک اتومبیل هاست. ضمن اینکه بدلایل امنیتی از دو سال قبل از آن و پس از انفجار سفارت اسرائیل( 1992) ساختمان بطور دائمی توسط یک اکیپ حفاظتی از نیروهای زبده ارتش اسرائیل که مسئولیت حفاظت داخلی ساختمان را برعهده داشتند و یک گروه از پلیس بوئنوس آیرس که مسئولیت حفاظت بیرون را عهده دار بودند، کنترل می شد. یک اتومبیل پلیس نیز بصورت شبانه روزی در برابر ساختمان مستقر بود.[7] براساس گزارشهای رسمی؛ کارکنان دو سازمان آمیا ودایا به پلیس گزارش داده بودند که تماس های متعدد تهدیدآمیز ازچندی پیش از حادثه با این انجمن ها که درساختمان مذکور مستقر بودند، برقرار می شده است و آنها براساس دستور، محتوای این پیام ها را به رئیس حفاظت داخلی ساختمان منتقل می کرده اند. این تهدیدها بین روزهای 15-12 ژوئیه بشدت افزایش یافته بود.  همه تلفن ها نیز نشان دهنده نفرت تلفن کنندگان از یهودیان و عملکرد آنها بوده است.[8] 

در ساعات اولیه اظهار نظرهای متفاوتی در مورد نحوه وقوع انفجار صورت می گیرد. قاضی گالئانو بعنوان قاضی تحقیق در ساعت 11:20 وارد صحنه می شود و عصر همان روز اظهار عقیده می کند که مسئولین سوء قصد عضو یک گروه بنیادگرا هستند. [9]جالب است که پیش از وی رئیس جمهور وقت نیز موضع مشابهی را اتخاذ نموده بود.[10]

تا دو روز بعد از حادثه، روزنامه ها ( بویژه کلارین)به نقل از منابع رسمی، اظهار می داشتند که حادثه در نتیجه انفجار مواد جاسازی شده در داخل کانتینر حمل نخاله مقابل درب آمیا اتفاق افتاده است.[11] اولین نتیجه گیری کارشناسان ژاندارمری این است که حادثه در نتیجه یک عملیات ترکیبی بوجود آمده است. بخشی از مواد منفجره در درون ساختمان در بخش جلویی و احتمالا طبقه اول قرار داده شده و یک بمب دیگر در برابر درب اصلی قرار اشته و منفجر شده است.[12] تا این لحظه اظهار نظر رسمی دیده نمی شود و مصاحبه های تلویزیونی با آتش نشان ها  سایر مأمورینی که در محل حادثه حضور داشته اند، از انفجار داخلی حکایت دارند. این گروه نیز بیشترین استناد خود را متوجه نحوه تخریب ساختمان، آسیب ساختمان های کناری و پرتاب اشیاء به اطراف کرده اند. در این روز سخنی از وجود اتومبیل انفجاری در بین این گروه دیده نمی شود.[13]

حدود ساعت 22 روز 19 ژوئیه( یک و نیم روز بعد از انفجار) یک هواپیمای نظامی اسرائیلی وارد آرژانتین شده و ژنرال لیونه فرماندهی عملیات را برعهده می گیرد. کلیه نیروهای آرژانتینی از منطقه بیرون رانده می شوند. محل حادثه تا روز 25 ژوئیه در اختیار آنها بوده است.[14] در روز 25 جولای اعلام می شود که قطعاتی از موتور یک اتومبیل کشف شده است.[15] موضوع وجود و یا عدم وجود چنین اتومبیلی همچنان بعد از 17سال مورد مناقشه قضائی قراردارد. در رأی نهائی دادگاه مرتبطین داخلی نیز بصورت وسیع به آن پرداخته شده است. از جمله اینکه در تنظیم صورتجلسه کشف موتور اتومبیل، ابهامات جدی وجود دارد و چند نفر از آتش نشانان در دادگاه شهادت داده اند که در زمان کشف موتور در محل حضور نداشته و باستناد گفته مأمورین دیگر، صورتجلسه کشف موتور را امضا نموده اند.[16]

اگر کارشناسان و منابع تحقیقاتی در ساعات اولیه بشدت درگیر کشف حقایق بودند و تفاوت در اظهار عقاید در مورد چگونگی وقوع انفجار نیز به همین دلیل است اما مسئولین سیاسی ظاهرا بهتر از عاملین انفجار خبر داشته اند. گیدو دی تلا وزیر امور خارجه آرژانتین نیم ساعت پس از وقوع انفجار اظهار داشت: «فرض بر این است که باید ارتباطی میان این حادثه و انفجار سفارت اسرائیل( 17 مارس 2002) وجود داشته باشد.» رئیس جمهور منم نیز در همین روز در پاسخ به سوال خبرنگاران کانال 9 تلویزیون می گوید: « ما نباید اجازه دهیم که بوئنوس آیرس به لبنان مبدل گردد. مطمئناٌ تروریستها از خارج آمده بودند و سریعاٌ اقدام کردند»[17]. وی در همین روز طی حکمی به وزیر دفاع و ژاندارمری می نویسد:« بایستی بدنبال افرادی عرب تبار، بنیادگرایان و بویژه ایرانیها باشند.»[18]

وزیر بهداشت اسرائیل ( اگرایم اسنه) نیز که ظاهرا در همان مقطع به آرژانتین سفر کرده بود،در مصاحبه ای اظهار داشت: ایران یک تروریست بالقوه است و انفجار آمیا شبیه انفجار سفارت اسرائیل بوده است.

بلافاصله سخنگوی وزارت امورخارجه موضعگیری نمود وضمن محکوم نمودن اقدامات تروریستی علیه افراد بی گناه با هرآئین و ملیت ، هدف از این گونه اظهارات را مخدوش کردن روابط جمهوری اسلامی ایران و آرژانتین دانست. سفارت ایران در بوئنوس آیرس نیز در روز 19 جولای با صدور یادداشتی صمن محکوم نمودن انفجار و تسلیت به خانواده های قربانیان هرگونه دخالت در این انفجار را محکوم نمود. 

بهرحال خوشبینانه ترین تحلیل این است که دستپاچگی مقامات آرژانتینی که بدلیل وقوع دو انفجار مهیب در طول دو سال زیر بدترین فشارها بودند، باعث گردید که بسرعت فرضیه های عنوان شده از سوی اسرائیل مورد پذیرش قرار گیرد و سیل اتهامات به جمهوری اسلامی ایران شروع شود.

اسحاق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل در تاریخ 20 جولای 1994 ( دو روز پس از انفجار) در یک سخنرانی در پارلمان رژیم صهیونیستی می گوید:«روشن است که سرنخ های انفجار به افراطیون مسلمان که ارتباط ایدئولوژیکی و عملی با ایران دارند، ختم می شود......یک شاخه از اسلام تحت نام خمینیسم وجود دارد که از گروههای اسلامی تروریست بین الملل حمایت می کند و از نظر ایدئولوژی و عملی با دولت ایران هماهنگ می شود.»[19]

در پرونده آمیا نیز انتخاب قاضی گالئانو  برای این پرونده مهم و انحرافات و تخلفاتی که وی انجام داد، نشان از همین فساد دارد. گالئانو از ابتدا بازیچه دست  قوه مجریه و منم قرار گرفت تا آنجائی که بعنوان یک قاضی به متهم ردیف اول 400 هزار دلار پرداخت نمود تا علیه سایر متهمین شهادت دهد. وی همچنین کلیه اسناد و مدارک اصلی پرونده را در طول 9 سال مسئولیت در این پرونده امحا نمود. این مسائل در سال 2004 در رأی نهائی دادگاه به عنوان حکم دادگاه اعلام و دادگاه وی را در  14 مورد مسئول و متهم شناخت و درخواست بررسی پرونده وی را در دادگاه قضات اعلام نمود. نهایتا تخلفات وی در دادگاه عالی نیز اثبات و از تمامی پست های قضائی عزل شد. 

البته تا رسیدن به نقطه عزل قاضی، باید به اقدامات مخرب وی نه تنها در خصوص این پرونده بلکه در مورد روابط دو کشور جمهوری اسلامی ایران و بویژه تخریب وجهه کشورمان در طول 9 سال اشاره نمود.

چندین کتاب و دهها مقاله در خصوص انفجار آمیا تاکنون در آرژانتین منتشر شده است. اولین کتاب تنها چهارماه بعد از حادثه به چاپ رسیده و نویسنده نیز اتفاقا یهودی است.  فضای روزها و ماههای اول پس از انفجار و تحقیقات قضائی در این کتابها بخوبی تصویر شده است. کتاب "پرده های دود" توسط  خورخه لاناتا  (نویسنده یهودی زاده و مجری تلویزیونهای این کشور ) و جو گلدمن نویسنده و روزنامه نگار آمریکائی) منابع مستندی در این مورد هستند که پیش از این نیز به آنها اشاره شد. لاناتا  بدلیل نزدیکی منزلش به محل حادثه، کمتر از ده دقیقه بعد از انفجار در محل حاضر شده  و مشاهدات خود را بصورت مستند تلویزیونی ضبط و در همان روز از تلویزیونهای مختلف پخش شده است. گلدمن نیز یک ساعت پس از حادثه به محل انفجار رسیده و تا شب موفق شده است، عکسهایی هدفمند و مستند از حادثه و حاشیه های آن بگیرد. این دو نفر در مقدمه کتاب خود، دلیل اصلی عدم به نتیجه رسیدن تحقیقات  را بی تفاوتی مسئولین امر و« سایه شوم قدرت سیاسی» عنوان می کنند. لاناتا تنها چهارماه بعد از حادثه به این نتیجه می رسد که این پرونده هیچگاه به سرانجام نخواهد رسید و دلیل آن را اینگونه توضیح می دهد: « باید اذعان کنم که تا اواسط جولای 1994 "سایه" برای من به معنای خنکای دلچسب یک روز تابستانی بود اما طی این ماهها سایه دیگری را با عمق وجود شناختم. سایه شوم قدرت  سیاسی، سایه چندش آور دروغ مقامات سیاسی، در پس این سایه، تردیدها همچون گیاه پیچک آرام اما بی وقفه رشد می کند و گسترش می یابد.» [20]

جو گلدمن نیز در پیشگفتار همبن کتاب می نویسد:« طی چند ماه تحقیق و تفحص در خصوص این انفجار به متخصصی در زمینه چاشنی و مواد منفجره تبدیل شده ام. بتدریج  قصد و انگیزه مقامات در حفظ منافع و خواسته ها و یا هرچیز دیگر برایم بیشتر روشن شده و هراس و ترس و در عین حال عجز ، ناتوانی و ناامیدی خانواده های قربانیان ملموس تر و فهمیدنی تر» [21]

قاضی گابریل لویناس یهودی زاده ای است که پدرش عضو یک حزب صهیونیست راست گرا بنام خروت یعنی همان حزب مناخیم بگین بود. او خودش نیز راه پدر را طی کرد و در آمیا و دایا( دو انجمن اصلی یهودیان آرژانتین) فعالیت هایی داشت. لویناس پس از حادثه آمیا،  جزو کمیته ای بود که درخصوص چگونگی وقوع ا نفجار تحقیقات را شروع کردند.  او درسال 1997  پس از اینکه تمام تلاش خود را برای بازگرداندن پرونده به مسیر اصلی بکار برد و موفق نشد، تصمیم گرفت، نتیجه تحقیقات خود را در قالب کتابی  منتشرکند. کتاب"قانون در زیر آوار، آمیا آنچه اتفاق نیافتاده است." بعنوان نوشته یک وکیل یهودی که از جانب شاکیان پرونده درخصوص انفجار تحقیق می کرده، می تواند بعنوان منبعی ارزنده، روشن کننده برخی از حقایق باشد.  لویناس  در بخشی از کتاب خود در خصوص اتومبیل انفجاری و شهود می نویسد:

" شب و روز به بررسی پرونده پرداختیم. تحقیقات ، بازجوئی ها و آزمایشات را بارها و بارها مرور کردیم. همه چیز شک و تردید را درباره فرضیه وجود یک خودروی ترافیک به عنوان خودروی بمب گذاری شده ، افزایش می داد، فرضیه ای که تا امروز مسیر تمامی فرضیه های تحقیقات را متأثر کرده است. در میان آوار ساختمان آمیا موتور خودروی ترافیک را در حالی پیدا کرده بودند که شماره موتور کاملاً خوانا بود. این یکی از نشانه های بسیار مهم بود که ابتدا پای تجلدین[22] و سپس ریبلی [23] را به میان می کشید. با اینحال بسیار جای تعجب داشت که در سوء قصدی با این ابعاد و به این پیچیدگی عاملان جنایت چنین ردپائی را از خود بجای گذاشته باشند. هرتعمیرکار خودرویی به خوبی می داند چگونه شماره موتور را پاک کند و به همین خاطر چنین سهل انگاری از سوی متخصصانی که سوء قصد به مقر آمیا را ترتیب داده بودند، بسیار شک برانگیز می نمود. از سوی دیگر نه بین زخمی های سوء قصد و نه در میان عابران خیابان پاستور ، هیچکس به خودروی ترافیک مدل سفیر را به یادنمی آورد. فقط زنی به نام نیکولاسا رومرو[24] به خاطرمی آورد که خوودروی ترافیک یادشده که توسط فردی با ظاهر عرب ها هدایت می شد. چند لحظه قبل از انفجار به خیابان پاستور پیچیده و به سوی آمیا درحرکت بوده است. فقط یک نفر در میان ده ها نفری که در محل حاضر بودند. در برابر نمایشی قرار داشتم که طی آن تحقیقات گوناگون بی هیچ دلیلی کنار گذاشته می شدند و بر فرضیه هایی تأکید و پافشاری می شد که نتیجه ای غیر از رسیدن به بن بست در پی نداشت.آزمایش های دستکاری شده و شهادت های دروغین شبکه ای از گره های ناگشودنی همچون تارعنکبوت بهم تنیبده که امکان دسترسی به عدالت را دور از دسترس و ناممکن می سازد. [25]

روبن براخا[26] رئیس انجمن صیهونیستی دایا در زمان وقوع حادثه است که همزمان رئیس بانک مایو بود. درسال 1995وی رابطه بسیار نزدیک با شخص منم برقرارنمود. دراین هنگام شایعات زیادی حتی میان اعضای جامعه یهودیان درباره کمک های مالی بانک مرکزی آرژانتین به این بانک یهودی وجود داشت. قاضی لویناس که خود در این زمان عضوگروه تحقیق دایا در مورد پرونده انفجاراست، در این کتاب خود دراین خصوص می نویسد: کاملاًآشکار بود که از زمان انفجار تا ماه ژوئن 1997، سرمایه بانک مایو به ریاست براخا 14 برابر رشدکرده بود. از بانک مرکزی ارقامی باورنکردنی به حساب این بانک واریز شده بود. به این بانک کمک های سخاوتمندانه ای شده بود تا موسساتی که در وضعیت نامناسبی به سر می برند، خریداری نموده و به خود ملحق کند. در حالی که طبق گزارشات بانک مرکزی تا قبل از این موضوع، خود بانک مایو[27] در آستانه ورشکستگی بود. [28]

در حالی که تحقیقات در داخل آرژانتین به شکل فوق درحال ادامه بود، اتهامات در مورد دخالت ایران، تنها رسانه ای بود. جالب اینکه قاضی تحقیق، دادستانها و مقامات سیاسی به مناسبت های گوناگون از جمله مراسم سالگردهای انفجار به بیان اهداف ایران در مورد دخالت در این انفجار پرداخته و هر سال دلیل و هدف جدیدی را متناسب با شرایط و فضای بین المللی عنوان می کردند. بعنوان مثال گالئانو در اولین اظهار نظرهای خود، مخالفت ایران با مذاکرات صلح خاورمیانه را دلیل اصلی می داند، در مقطع بعدی اقدام دولت منم در حمایت از آمریکا در جنگ آن کشور بر علیه عراق ،  در زمانی دیگر تلاش ایران برای صدور انقلاب خود  دلیل اقدام ایران در دخالت در انفجار آمیا و ... دلایل ایران برای دخالت در انفجار آمیا قلمداد می شود. اما در طول این سالها کمترین سند و مدرکی ارائه نمی شود. آرژانتین دوره منم با استفاده از این پرونده سعی در مطرح نمودن خود و بهره برداری بین المللی دارد.

دوره منم به پایان می رسد و دولت بعدی ( فرناندو دلاروآ ) نیز با مشکلات اساسی اقتصادی و بحران بدهی های عظیم مواجه می شود. در همین مقطع و در نتیجه فضای جدید بوجود آمده پس از منم، کم کم انتقادات به گالئانو ( که دیگر حمایت قوه مجریه را با خود ندارد) افزایش می یابد. در نتیجه تیم قضائی پرونده تصمیم می گیرد تا پرونده تحقیقات را به هر نحو ممکن به نتیجه رسانده و تسلیم دادگاه نماید و این چنین نیز می شود.

دادگاه علنی شماره 3 که وظیفه رسیدگی به اتهامات مرتبطین داخلی پرونده را برعهده داشت. از سپتامبر سال 2001 شروع به دادرسی نموده بود پس از 342 جلسه ، و استماع شهادت 1634 شاهد در 2250 ساعت ، نهایتاً‌ در سپتامبر 2004 رأی نهائی خود را صادر نمود. در این حکم دادگاه اعلام می نماید که تخلفات گسترده قضائی، مفقود شدن مستندات، مدارک و شواهد اصلی پرونده، اثبات انحرافات گسترده تیم قضائی برای دادگاه به اثبات رسیده و محرز شده است که قاضی تحقیق فرضیه ای مجرمانه را پیگیری می کرده است، بنابراین کلیه تحقیقات باطل و متهمین از اتهامات وارده تبرئه می شود اما با توجه به حقوق قربانیان در رسیدن به عدالت، دادگاه ادله ارائه شده بر علیه متهمین را مورد استناد قرار داد و حتی براساس آن ، اتهامات متهمین اثبات نشد و لذا  کلیه متهمین حاضر در دادگاه از اتهامات وارده تبرئه شدند. نکته مهم آن بود که دادگاه قاضی تحقیق را با 14 اتهام مواجه کرد و به دلیل همین اتهامات او را از پرونده خلع ید نمود و خواستار رسیدگی قضات به اقدامات وی شد. سه نفر از قضات دادگاه در بیانیه ای اعلام کردندکه بیطرفی گالئانو بدنبال بی نظمی های تأئید شده دردادگاه علنی(دادگاه متهمین داخلی پرونده) طی محاکمه تجلدین(متهم ردیف اول) و افسران سابق پلیس، موردشک و تردید قرار گرفته است. ازجمله تخلفات قاضی که در بیانیه قضات شواریعالی فدرال نیزبدان اشاره شده؛پرداخت وجه به تجلدین خارج ازضوابط قضائی،مساعدت های   قاضی به مسئولان دایا و آمیا ودستور وی برای همکاری پلیس فدرال با مارتانرسیاس[29]( وکیل آمیا) درضبط مخفی مکالمات میان باتیستا اوئیسی ( یکی از بازداشت شدگان داخلی پرونده) و مارسلو گارسیا وکیل وی و بالاخره بی نظمی هائی که توسط کارکنان شعبه رسیدگی کننده به ریاست گالئانو(ازجمله منشی شخصی وی) صورت پذیرفته وباعث ازبین رفتن بسیاری ازاسنادومدارک پرونده شده بوده است.ازنظرشورایعالی قضات این اقدامات باعث شده است که بیطرفی قاضی گالئانو مورد تردیدواقع گردد. نکته مهم در رأی دادگاه این بود که دخالت و نفوذ قوه مجریه در تخلفات و انحرافات پرونده ذکر شده بود. ( در این زمان منم در قدرت نبود.)

قاضی گالئانو نه سال و چهار ماه و سه روز به این پرونده رسیدگی نمود و هیچ روزی نبود که علیه ایرانیان صحبت نکرده و اتهام جدیدی وارد نکند ولی نهایتاً به جرائم مختلف از جمله انحراف در تحقیقات، یا ارتباطات مخفی،جعل  شواهد و غیره برکنار شد. علاوه بر گالئانو، کارلوس کوراچ، کارلوس منم، هوگو آنزورگی و بسیاری از سیاستمداران آرژانتینی که همواره به ایران اتهام می زدند به جرم انحراف تحقیقات و جلوگیری از اجرای عدالت متهم شدند.

بهرحال گالئانو مدت کوتاهی پس از دریافت گزارش سیده و در فضای شدید بین المللی علیه مسلمانان ( پس از مقطع انفجارات 11 سپتامبرآمریکا) در تاریخ 5 مارس 2003 اقدام به صدور کیفرخواست 398 صفحه ای در خصوص مرتبطین بین المللی پرونده نمود. در این گزارش وی  مسئولیت «عناصر تندرو جمهوری اسلامی ایران» در ماجرای حمله به مرکز یهودیان آمیا را مسلم و قطعی قلمداد  نموده و حکم بازداشت 4 نفر از اتباع ایرانی را صادر نمود. وی همچنین در تاریخ 13 اگوست 2003 با این توجیه که دسترسی به متهمین برای تکمیل تحقیقات میسر نمی باشد، اقدام به صدور قرار بازداشت دیگری علیه 8 نفر از کارگزاران ج.ا.ایران نمود. که  بر همین اساس جناب آقای سلیمانپور( سفیر سابق ج.ا.ایران در بوئنوس آیرس) که در انگلیس مشغول تحصیل بود، بازداشت شد اما دادگاه لندن در نهایت 6000 سند ارسالی از سوی آرژانتین را فاقد دلایل اثباتی برای استرداد دانست. جالب این است که دادگاه صرفا به لحاظ شکلی موضوع را بررسی نمود و حتی از این نظر نیز اوراقی ارسالی فاقد ارزش تشخیص داده شد و درنتیجه ایشان آزادگردید و حتی دادگاه خسارات وارده به وی را پرداخت کرد. صدور این حکم (درخارج از آرژانتین) و مسجل شدن تخلفات عمده در جریان تحقیقات در داخل آن کشور ، سرآغاز تحولات مهم دیگری در این پرونده گردید. سازمان اینترپل اعلان های قرمز صادره علیه اتباع ایرانی را لغو نمود و دادگاه بین آمریکائی حقوق بشر نیز دعوای مطرح شده از سوی خانواده قربانیان انفجار علیه آمیا را وارد تشخیص داده و در تصمیمی دولت آرژانتین محکوم شد. دولت نستور کرچنر ( که سال 2003 انتخاب شده بود) با حضور در دادگاه مزبور همه اتهامات را پذیرفت و رئیس جمهور با صدور دستورالعملی مشهور به 812 علاوه بر پذیرفتن مسئولیت دولت و قوه قضائیه در انحرافات پرونده همچنین پذیرفت که دستگاه قضائی آن کشور بدنبال کشف حقیقت و اجرای عدالت نبوده است.

نکته مهم در خصوص روابط سیاسی دوجانبه در این سالها این است که تا زمانی که دولت منم در حکومت قرار داشت، مروادات به حداقل ممکن رسید، دولت دلاروآ ( جانشین منم) تلاش نمود که روابط را ترمیم نماید. در دوره وی حجم روابط اقتصادی دو کشور افزایش یافت. با انتخاب دوآلده و بویژه پس از صدور کیفرخواست گالئانو و اتهامات بی اساس وی و متعاقب آن دستگیری آقای سلیمانپور، ایران روابط اقتصادی و فرهنگی با آرژانتین را متوقف کرد اما پس از آزادی  آقای سلیمانپور این طرف آرژانتینی بود که به تکاپو افتاد برای جبران موضوع. وزیر خارجه وقت( رافائل بیئلسا) چندین بار با همتای ایرانی تلفنی مذاکره نموده و حتی پیشنهاد سفر فوری به تهران را مطرح نمود که از سوی طرف ایرانی مشروط به لغو همه احکام دستگیری و اتهامات بی اساس وارده به اتباع و دیپلماتهای ایرانی شد. 

موضوعات اساسی در خصوص این پرونده و تناقضات آن بسیار زیاد و بحث در مورد آن طولانی خواهد بود  اما به همین نکته بسنده می شود که پس از صدور کیفرخواست جدید نیسمان و تأئید آن توسط قاضی کوررال ، در حقیقت پرونده در بعد قضائی به بن بست رسید و اقدام دیگری متصور نیست. البته این پرونده از نقطه نظر قضائی در داخل آرژانتین همچنان در مرحله تحقیقات است و هنوز به مرحله برگزاری دادگاه و بررسی ادعاهای مطروحه در کیفرخواست نرسیده است.

جمله آخر در خصوص پرونده آمیا آنست که از نگاه منصفانه و بی طرفانه می توان با قاطعیت اظهار داشت که کلید حل پرونده آرژانتین در دست کارلوس منم رئیس جمهور آن دوره و روبن براخا ( رئیس انجمن یهودی آمیا) است. در نتیجه این پرونده یهودیان که گروهی منفور در داخل آرژانتین بودند و هر روزه مواجه با حملات به موسسات وابسته به خود بوده و در هراس و نگرانی بسر می بردند، بعد از این اتفاق، ابتدا با مظلوم نمائی  به بازسازی وجهه خود اقدام نموده و سپس به یک گروه مدعی تبدیل شده و دولت و نهادهای اساسی این کشور را به گروگان گرفتند. وضعیت اکنون به گونه ای شده است که رئیس جمهور و همه اعضای دولت باید در همه مراسم های آنها شرکت نمایند، اعضای آمیا جزو گروه رسمی هیأت همراه رئیس جمهور برای سفر به سازمان ملل و ... می باشند و حق دخالت در همه شئون کشور را بدست آورده اند در حالی که در حقیقتی اقلیتی کوچک در جامعه 40 میلیونی آرژانتین هستند. بنابراین نه تنها از وضعیت انزوا و حقارت قبل از این اتفاق بیرون آمدند . در بعد خارجی نیز توانستند روابط یکصد ساله دو کشور ایران و آرژانتین که در اوج رونق و توسعه خود قرار داشت را به کلی تخریب نمایند. در مقطعی که این انفجار رخ داد نه تنها از ابعاد سیاسی و اقتصادی روابط دو کشور در بهترین شرایط بود، بلکه به لحاظ فرهنگی نیز روابط بسیار پرونق و با شتاب در حال حرکت بود. هنوز هم پس از گذشت قریب دو دهه از آن تاریخ، بقایای اقدامات و روابط فرهنگی دو کشور باقی است. مردم آرژانتین علاقمند به فرهنگ ایران و اسلام هستند و به همین دلیل علیرغم کاهش روابط ایران با اکثر کشورهای آمریکای لاتین بلافاصله پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روابط با این کشور شتاب گرفت.

از بعد سیاسی ، روابط دو کشور از سال 2003 و بواقع دوره کرچنرها شاهد تحرک جدیدی نبوده است. دولت آرژانتین در این مدت سعی نمود تا با استفاده از تریبون های بین المللی بر علیه جمهوری اسلامی ایران جو سازی نماید که در این مدت همواره با پاسخ قاطع ایران روبرو شده است. 

 

[1] اطلاعاتی درباره آرژانتین، اداره چهارم سیاسی وزارت امور خارجه ، 1353 ، ص 62

[2] همان ، ص 63

[3] همان

[4] احمدرضا اصغری ، منبع پیشین ، ص 136

[5] آرژانتین ، منبع پیشین ، ص 183

[6] بررسی انفجارات آرژانتین، گزارش وزارت امور خارجه، منبع پیشین، ص 101

[7] خورخه لاناتا و جو گلدمن، پرده های دود، ترجمه علی اکبر فلاحی، وزارت امورخارجه ، 1386،‌صص 116-113

[8] همان منبع 108-102

[9] پرده های دود، منبع پیشین، ص 134

[10] روزنامه لاناسیون آرژانتین، مورخ 19 جولای 1994

[11] پرده های دود، منبع پیشین، ص 135

[12] . قانون زیرآوار، منبع پیشین، ص 50

[13] همان منبع، ص 136

[14] پرده های دود، منبع پیشین، ص 129 و قانون زیرآوار، منبع پیشین، ص 26

[15] قانون زیر آوار، منبع پیشین، ص 81

[16] مشروح رأی نهائی دادگاه علنی مرتبطین داخلی، بخش مربوط به  قطعات اتومبیل کشف شده

[17] بررسی انفجارات آرژانتین، منبع پیشین، ص 105

[18] همان منبع ص 105 به نقل از روزنامه لاناسیون مورخ 19 جولای 1994

[19] همان منبع، ص 107

[20]  پرده های دود، منبع پیشین، صفحه اول پیشگفتار نویسنده

[21]  همان منبع ، ص چهارم

[22] Carlos Alberto Telleldin

[23]  Ribelli

[24] Nicolassa Romero

[25]  قانون در زیر آوار _ صفحه 6

[26] Ruben Beraja

[27] Banco Mayo

[28] کتاب قانون در زیر آوار ص 12

[29] Marta nercellas